تاریخ اسپانیا از گذشته تا معاصر
تاریخ اسپانیا از گذشته تا معاصر سرشار از اتفاقات کوچک و بزرگ و حوادث تلخ و شیرین بسیاری است ، حوادث و اتفاقاتی که انسان های بزرگی از دل آن ها بیرون آمده و هر یک از این انسان ها برگی از دفتر تاریخ این کشور را به نیکی یا بدی نوشته اند و اکنون سرگذشت آنان تاریخ اسپانیا را ساخته است .
اسپانیا از کلمه قدیمی اسپان ( Span ) به معنی سرزمین مخفی یا سرزمین دور گرفته شده است و دلیل این نام گذاری هم جدایی این کشور از سایر کشورهای اروپایی بوده است . قدمت این سرزمین به 35 هزار سال پیش باز می گردد و درست 200 سال قبل از میلاد این منطقه به تصرف پادشاهی روم درآمده و به هیسپانیا تغییر نام داد که به مرور زمان به نام کنونی یعنی اسپانیا رسیده است این تاریخ اسپانیا از گذشته تا معاصر است.
اسپانیا با نام رسمی پادشاهی اسپانیا 51 کشور بزرگ دنیا و کشوری مستقل و از اعضای اتحادیه اروپا می باشد که در شبه جزیره ایبری در جنوب غربی اروپا واقع شده است . این کشور با دریای مدیترانه، فرانسه، آندورا و پرتغال همسایه است.
ساکنین اولیه در اسپانیا
بر اساس یافتههای آتاپوئرکا ( استان بورگوس ) که قدمت آن حدود 800 هزار سال تخمین زده میشود ، حضور انسانها در شبه جزیره ایبری به دوره پارینه سنگی باز میگردد .
کارشناسان هنوز در حال بحث در مورد منشاء این مهاجران و ساکنین اولیه هستند که ممکن است مستقیماً از آفریقا از طریق تنگه جبل الطارق وارد شبه جزیره شده باشند ، اما به احتمال زیاد با عبور از پیرنه وارد شبه جزیره شده اند . در هر صورت بقایای ظروف و آثار هنری که در این شبه جزیره یافت شده است قطعاً مربوط به همین دوره می باشد.
علاوه بر این، شبه جزیره ایبری مرز غربی یک فرآیند انتشار فرهنگی را تشکیل میدهد که در ساحل شرقی مدیترانه در حدود هزاره پنجم قبل از میلاد آغاز شد . این فرآیند که به انقلاب نوسنگی معروف می باشد ، شامل گذار از اقتصاد جمع آوری به اقتصاد تولیدی مبتنی بر کشاورزی و دامپروری بوده است . دوره ای دیگر در تاریخ شبه جزیره که در حدود 5000 یا 4000 قبل از میلاد آغاز شده و تا قرن شانزدهم پس از میلاد ادامه یافت.
حضور رومی ها در تاریخ اسپانیا
حضور رومی ها در تاریخ اسپانیا و شبه جزیره اساساً از همان الگوی پایگاههای تجاری یونان پیروی میکرد، اما برخلاف یونانیها ورود روم به ایبریا نتیجه نبرد قدرت با کارتاژ برای به دست آوردن کنترل مدیترانه غربی در طول قرن دوم قبل از میلاد بود. در هر صورت در این مقطع بود که شبه جزیره ایبری به عنوان یک واحد جغرافیایی وارد عرصه سیاست بینالملل شد و به دلیل موقعیت ممتاز خود بین اقیانوس اطلس و مدیترانه و منابع غنی کشاورزی و معدنی در جنوب ، تبدیل به یک هدف استراتژیک بسیار مطلوب گردید.
تهاجم رومیان و فتح نهایی شبه جزیره در طول دوره طولانی بین سال های 218 تا 20 قبل از میلاد اتفاق افتاد. رومیان از گسترش کارتاژین به شمال شرقی شبه جزیره نگران شدند و اعتقاد داشتند که رودخانه ابرو مرز طبیعی با گال را که در آن زمان استان رومی بود، مشخص می کند.
از میان رویارویی های متعددی که در طول تسخیر رومها بر منطقه داخلی هیسپانیا روی داد، معروفترین آنها جنگ به اصطلاح سلتیبری – لوزیتانی بود که به مدت بیست سال (154-134 قبل از میلاد) به طول انجامید.
در ادامه بررسی تاریخ اسپانیا از گذشته تا معاصر دریافتیم که حضور روم در (هیسپانیا) هفتصد سال به طول انجامید و در این مدت مرزهای اساسی شبه جزیره در رابطه با سایر کشورهای اروپایی ایجاد شد.
تقسیمات داخلی که توسط رومیان ترسیم شده بود به طرز عجیبی پیشگویانه به نظر می رسید.
اما رومیان چیزی بیش از یک ساختار سرزمینی را به ارث گذاشتند، آن ها نهادهایی مانند خانواده، زبان، مذهب، قانون و مفهوم شهرداری را از خود به جای گذاشتند.
میراث روم در اسپانیا باستان
رومی ها عمدتاً در امتداد سواحل و رودخانه ها ساکن شدند و اهمیت پایدار شهرهایی مانند تاراگونا ، کارتاخنا ، لیسبون و به ویژه مریدا را از خود بجای گذاشتند . در همین حال مجموعه گسترده ای از آثار عمومی مانند جاده ها ، پل ها ، قنات ها ، طاق های معابد ، تئاترها ، آمفی تئاترها و سیرک ها به وضوح نشان دهنده حضور آنان و میراث روم در اسپانیا باستان است.
با این حال در آغاز قرن پنجم پس از میلاد نقشه استعمار روم به طور چشمگیری تغییر کرد ، زمانی که ژرمن ها به شبه جزیره لشکر کشی کردند و ساختار فرهنگی و شهری شبه جزیره دستخوش تغییر کردید . یکی از رویدادهای مهم این دوره ، آغاز فتح اسپانیا توسط مسیحیان بود ، اگرچه منشأ دقیق آن هنوز ناشناخته است ولی طبق شواهد بین سال های 62 تا 63 بعد از میلاد در هیسپانیا مسیحیان دیگر در این منطقه حضور داشته اند و مبلغان مسیحی در حال تبلیغ مسیحیت در میان مردم بوده اند.
استعمار به سبک اسپانیایی
گسترش استعمارگری تحت حاکمیت کاستیا توسط کنکیستادورها یا همان فاتحان اسپانیایی آغاز گردید و در ادامه توسط مدیران و مبلغان مذهبی توسعه یافت ، انگیزه اصلی آن ها برای گسترش استعمار ، تجارت و القای ایمان کاتولیسیزم با استفاده از سرخپوستان بود و این گونه استعمار به سبک اسپانیایی آغاز شد.
سرآغاز این استعمارگری همزمان با ورود کریستف کلمب در سال 1492 به قاره آمریکا و در ادامه آن برای بیش از 3 قرن توسط امپراتوری اسپانیا در سراسر جزایر کارائیب ، نیمی از آمریکای جنوبی ، بسیاری از مناطق مرکزی آمریکا و بسیاری دیگر از مناطق شمال را شامل میگردید .
برآورد شده که در طول دوران استعمار یعنی از سال 1492 تا 1832 در مجموع 7 میلیون اسپانیایی در آمریکا اقامت گزیدند و بیشتر از 5 میلیون نفر نیز در طول دوران پس از استعمار یعنی 1850 تا 1950 به آمریکا مهاجرت کردند.
کنکاش بیشتر در تاریخ اسپانیا از گذشته تا معاصر نشان می دهد، پس از ورود فاتحان به سرزمینهای بکر و دستنخورده در آمریکای مرکزی و لاتین ، آن ها با مردمان بومی و سادهای روبهرو شدند که هنوز به شیوههای بسیار سنتی زندگی میکردند . اسپانیاییها با استفاده از سه سلاح توانستند بر این مردمان چیره شوند : تفنگ ، دروغ و بیماری .
گرچه هدف از توسعه اسپانیا در ابتدا تبلیغ مسیحیت بود ، اما سربازان و فرماندهان اسپانیایی در مواجهه با ثروتی که در برابرشان قرار گرفته بود هیچ رحم و شفقتی نشان ندادند.
عصر طلایی اسپانیا
عصر طلایی اسپانیا در همین دوره ورود به آمریکا و استعمار این قاره اتفاق افتاد . در امپراطوریهای کوچک بومی در آمریکای جنوبی طلا و نقره بسیار نقش مهمی داشت و گنجینههای عظیمی از این فلزات گرانبها در خزانه هایشان ذخیره شده بود . اینکاها از معروفترین این مردمان بودند که میتوانستند کوهی از طلا برپا کنند . برای آنان طلا نمادی از خورشید بر روی زمین بود و اسپانیاییها با نابود کردن این مردم تمام ذخیره طلا و نقره آن ها را غارت کردند و به اروپا بردند.
در نتیجه این اتفاق دورانی در اسپانیا شروع شد که به عصر طلایی معروف است . رونق اقتصادی تمام این سرزمین را درنوردید و ثروت به تمام این کشور سرازیر شد . اما نبود سازوکارهای درست اقتصادی اجازه نداد که این اتفاق عمری طولانی داشته باشد و به سرعت ثروت زیاد به اختلافات طبقاتی و در نتیجه اختلافات داخلی انجامید و گرانی و تورم بر اقتصاد حاکم شد و جمعیت فقرا افزایش یافت . در این شرایط بود که نه تنها توان اقتصادی بلکه توان سیاسی و نظامی اسپانیا نیز رو به افول گذاشت و این سرزمین طلایی حجم زیادی از طلای خود را از دست داد.
قرن بیستم کشور اسپانیا
در قرن بیستم انگلستان و فرانسه بزرگترین ابر قدرت های جهان از اروپا بودند . آلمان ، روسیه و آمریکا نیز به سرعت به آن ها نزدیک میشدند و در این دوران جهان غرب با سرعت هر چه بیشتر و بیشتر صنعتی میشد و خود را با شکل جدیدی از زندگی وفق میداد . گسترش شهرنشینی، توسعه راهآهن، رشد کارخانهها، نظم مدرن ، رقابت تسلیحاتی ، ایدوئولوژیهای نوین ، پیشرفت علم و بسیاری تحولات دیگر هر روز بر چهره جهان جدید تغییرات عمیقتری اعمال میکرد.
طی سالهای ابتدایی این قرن کشورهای اروپایی با سرمایهگذاریهای گسترده بر قوای نظامی خود جهان را به انبار باروتی تبدیل کرده بودند که در سال 1914 ناگهان توسط جرقهای در بوسنی منفجر شد .
طبق آمار تاریخ اسپانیا از گذشته تا معاصر، اسپانیا در جنگ جهانی اول اعلام بیطرفی کرد و به همین دلیل هر دو سمت مخاصمه از این کشور اسلحه و مهمات میخریدند.
این اتفاق به اقتصاد این کشور جان دوباره داد و سرمایه گذاری در اسپانیا را باز رونق بخشید ، اما شیوع آنفولانزای اسپانیایی و پایان جنگ بار دیگر مشکلات را افزایش داد.
جمهوری دوم اسپانیا
مراکش نیز با شورش های گسترده دردسرهای پادشاهی را بیشتر میکرد که نتیجه آن جنگی سخت در سال 1921 بود . آلفونسوی سیزدهم برای کنترل شرایط از ( میگوئل پریمو د ریورا ) حمایت کرد که دیکتاتوری سرسخت و بی رحم بود و کاملا باور داشت که به تنهایی میتواند تمام مشکلات را با زور نظامی حل کند . پادشاه با حمایت از دیکتاتوری چون ریورا تمام محبوبیت و مشروعیت خود را از دست داد و تا آخر دهه 20 گرچه وضعیت به صورت نسبی و ظاهری بهبود یافته بود ، اما رکود بزرگ در آمریکا و ورشکستگی بانکها ، شکنندگی شرایط اسپانیا را بار دیگر نمایان ساخت.
در نتیجه در انتخابات محلی سال 1931، احزاب جمهوریخواه پیروز شدند و پادشاه مجبور به فرار شد . نتیجه این تحولات جمهوری دوم اسپانیا است و در این دوره کشور چنان به شدت دوقطبی شده بود که هیچ یک از طرف ها از هیچ توطئهای در قبال یکدیگر فروگذاری نمیکردند . در سمت راست حامیان سرسخت ارزشهای ملی اسپانیا قرار داشت و در سمت چپ دشمنان قسمخورده مدرنیته.
با فروپاشی پادشاهی ، حکومت به شکلی الاکلنگی میان هر دو سمت میچرخید و فضای سیاسی در این سال ها شاهد ائتلاف های زودگذر و ناپایدار بود که به بیثباتی هر چه بیشتر میانجامید . برای اولین بار در تاریخ اسپانیا از گذشته تا معاصر، زنان حق رای یافتند و همچنین حکومت مرکزی به ایالتهای کاتالونیا و باسک حق خودمختاری داد.
جنگ داخلی اسپانیا
تنشها در اسپانیا هر روز بالاتر میرفت و نیروهای سیاسی بر علیه یکدیگر میتاختند و با هر روشی سعی در به چنگ آوردن و حفظ قدرت داشتند و نتیجه آن ، جنگ داخلی اسپانیا بین سال های 1936 تا 1939 بود .
در یک طرف درگیری نیروهای ملیگرای اسپانیا به رهبری ژنرال فرانکو بودند که از سوی هیتلر و برلوسکونی حمایت میشد و در سوی دیگر ائتلاف لیبرالها ، سوسیالیستها ، آنارشیستها و کمونیستها بودند که تحت حمایت شوروی قرار داشتند.
پیروز این جنگ ملیگرایان بودند که سالها حکومت فاشیستی به همراه سرکوب و ترس را بر این کشور حاکم کردند . جنگ داخلی اسپانیا با درگیریها کوچک ، محاصره و قساوتهایی که در آن رخ داد شناخته میشود .
شورشیان (نیروهای ملیگرا) به رهبری ژنرال فرانکو از هیچ کاری در جهت پیروزی فروگذاری نکردند . همچنین آنها تحت حمایت نازیهای آلمان بودند که برایشان نیروی هوایی ارسال میکردند و نازیهای ایتالیا که نیروهای پیادهنظام به آنها گسیل داشتند.
در سوی دیگر شوروی با فروش سلاح و ارسال نیروی بینالمللی در حمایت از کمونیستها و جمهوریخواهان سعی در حمایت از همفکران خود داشت . این جنگ گرچه در اسپانیا اتفاق میافتاد اما نشان از ایدئولوژیهای جهانی در خود داشت به همین دلیل بریتانیا ، فرانسه و آمریکا از ترس آغاز یک جنگ دیگر جهانی وارد معرکه نشدند و از نیروهای آزادیخواه حمایت نکردند و در نتیجه این جنگ تا یک میلیون نفر جان باختند و صدها هزار نفر به فرانسه فراری شدند.
حکومت فرانکو
فرانکو برای سال ها قدرت را با مشت آهنین در دست گرفت و تمام صداهای مخالف را با خشونت خاموش کرد . او تمام احزاب را در یک حزب فاشیسم به نام فالانژ ادغام کرد و مخالفانش را یا به زندان انداخت یا به قتل رساند . کلیسای کاتولیک نیز در این دوره قدرتی بی حد و حصر یافت که برای قرن ها آن را از دست داده بود.
شواهد موجود در تاریخ اسپانیا از گذشته تا معاصر می گوید که در دوره حکومت فرانکو اسپانیا نسبت به جنگ جهانی دوم اعلام بی طرفی کرد و به لحاظ سیاسی و اقتصادی منزوی شد . حکومت فرانکو تا سال 1975 که از دنیا رفت ادامه داشت.
تنها در اواخر حکومت او اتفاقات مثبت و موثری به لحاظ اقتصادی در این کشور رخ داد که از آن با نام تولد اسپانیایی یاد میشود . به ویژه صنعت توریسم در این سالها رشد چشمگیری داشت و بازار کار در اسپانیا باز رونق اندکی گرفت و امید را در کشور آفتاب زنده کرد.
آغاز دموکراسی در تاریخ اسپانیا
آلفونسو سیزدهم سالها پیش از کشور گریخته بود و فرانکو نیز پس از کسب قدرت نظام پادشاهی را به هیچ وجه به رسمیت نمیشناخت.
او قانونی نیز به تصویب رسانده بود که طی آن خودش جانشینش را تعیین میکرد ، اما شرایط پس از مرگ او به گونهای دیگر پیش رفت و خوان کارلوس نوه آلفونسو که در ایتالیا متولد شده بود و دیدگاه و شخصیتی بسیار آزادی خواه داشت ، پس از مرگ فرانکو به عنوان پادشاه اسپانیا قدرت را به دست گرفت و آغاز دموکراسی در تاریخ اسپانیا را شروع نمود.
تحت رهبری او قانون اساسی جدیدی برای کشور نوشته شد که نظام پادشاهی مشروطه را بر آن به رسمیت میشناخت و تاریخچه پادشاهی اسپانیا را با طرحی جدید می نوشت.
در این قانون اسپانیا از 17 منطقه خودمختار ( اندلس ، آراگون ، آستوریاس ، جزایر بالاریک ، جزایر قناری ، کانتابریا ، کاستیل و لئون ، کاستیل ل مانچه ، کاتالونیا ، اکسترمادورا ، گالیسیا ، لاریوخا ، مادرید ، موریسیا ، باسک ، والنسیا ، ناواره ) و دو شهر خومحتار ( سئوتا ، ملیلا ) تشکیل شده است.
تاریخ اسپانیا از گذشته تا معاصر حاکی از آن است که در سال 1981 در این کشور کودتا شد و بار دیگر نظامیان سعی در به دست گرفتن قدرت داشتند ، اما با مداخله خوان کارلوس این مساله خاتمه یافت .
از 1982 تا 1996 حزب سوسیال دموکراتیک بر قدرت حاکم بود و فیلیپ گونزالس به عنوان نخست وزیر در راس قدرت این کشور حضور داشت و دیگر اسپانیا از انزوای بینالمللی بیرون آمده بود و به عضویت پیماننامههایی چون ناتو و اتحادیه اروپا پیوسته بود.
اسپانیای دموکرات
در سال 1992 بارسلونا میزبان بازی های المپیک تابستانی شد و در سال 1999 نیز این کشور یورو را جایگزین پول ملی خود کرد . هماکنون اسپانیای دموکرات چهارمین قدرت اقتصادی اروپا است و به یکی از جذابترین نقاط توریستی جهان تبدیل شده است . تیم ملی فوتبال این کشور نیز به نمادی از اتحاد و قدرت اسپانیا در قرن بیست و یکم تبدیل شده و با قهرمانی در اروپا و جهان توانمندیهای این ملت تاریخی را به رخ همگان کشیده است.
این کشور فراز و نشیب های فراوانی را در طی قرن ها پشت سر گذاشته و خون های بسیاری در راه آزادی و عدالت داده است و هم اکنون می توان گفت که بالاخره موفق شده این آرزوی دیرینه مردم را برای آنان به ارمغان آورد ، به گونه ای که مهاجرت و زندگی در اسپانیا به آرزوی مردم بسیاری در سراسر جهان مبدل گردیده و همه ساله افراد زیادی در تلاش برای زندگی در این کشور می باشند.
دیدگاهتان را بنویسید